سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خـطـ خـــــــــطـی

 

خدایی را که به اجبار به یاد آوری بی اختیار فراموشش خواهی کرد.


نوشته شده در شنبه 91/11/14ساعت 11:19 عصر توسط ابوالفضل نظرات ( ) |

بعضی ها از دور می درخشند!

نزدیک که میشوی یک تکه شیشه ی شکسته ای بیشتر نیستند

که باید لگدی بهش زد تا از مسیر نور آفتاب دور شوند

و چشمان دیگری را خیره نکند و گول نزنند . . .


نوشته شده در شنبه 91/11/14ساعت 11:15 عصر توسط ابوالفضل نظرات ( ) |

برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است . وگرنه هر ماهی مرده ای هم
می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند.

نوشته شده در شنبه 91/11/14ساعت 10:6 عصر توسط ابوالفضل نظرات ( ) |

اگر گناه وزن داشت؛

هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد،

خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله میکردند،

و من شاید؛ کمر شکسته ترین بودم...


نوشته شده در شنبه 91/11/14ساعت 10:5 عصر توسط ابوالفضل نظرات ( ) |

من را کس نساخت خداساخت زیرا من کسی

را نداشتم کسم خدابود کس بی کسان.


نوشته شده در شنبه 91/11/14ساعت 10:3 عصر توسط ابوالفضل نظرات ( ) |

او (علی) حاکمی بود که بر پهنه‌های بزرگی در آفریقا حکم می‌راند، اما زندانی سیاسی نداشت. حتی یک زندانی سیاسی و قتل سیاسی. و طلحه و زبیر قدرت‌مندترین شخصیت‌های بانفوذ و خطرناکی که در رژیم او توطئه کرده بودند, هنگامی که آمدند و بر خروج از قلمرو حکومتش اجازه خواستند, و می‌دانست که به یک توطئه‌ ی خطرناک می‌روند, اما اجازه داد, زیرا نمی‌خواست این سنت را برای قداره‌ بندان و قلدران به جای گذارد که به خاطر سیاست, آزادی انسان را پامال کنند


نوشته شده در شنبه 91/11/14ساعت 10:1 عصر توسط ابوالفضل نظرات ( ) |

وقتی نمیتوانی فریاد بزنی ناله نکن

خاموش باش

قرنها نالیدن به کجا انجامید

تو محکومی به زندگی کردن

تا شاهد مرگ آرزوهای خود باشی!

 


نوشته شده در شنبه 91/11/14ساعت 10:0 عصر توسط ابوالفضل نظرات ( ) |

یکی از دبیرستان های تهران هنگام برگزاری امتحانات سال ششم دبیرستان

به عنوان موضوع انشا این مطلب داده شد که:
” شجاعت یعنی چه؟ ”

محصلی در قبال این موضوع فقط نوشته بود :
” شجاعت یعنی این ”

و برگه ی خود را سفید به ممتحن تحویل داده بود و رفته بود !
اما برگه ی آن جوان دست به دست دبیران گشته بود و همه به اتفاق و بدون استثنا به ورقه سفید او نمره 20 دادند!
فکر میکنید اون دانش آموز چه کسی می تونست باشه؟
.
.
.
.
.
.
.
دکتر شریعتی!!!

 

 

 


نوشته شده در شنبه 91/11/14ساعت 9:56 عصر توسط ابوالفضل نظرات ( ) |

الهی
در بسته نیست
ما دست و پا بسته ایم . . .

خداوندا، تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است

چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است . . .

 


نوشته شده در شنبه 91/11/14ساعت 9:55 عصر توسط ابوالفضل نظرات ( ) |

 


نوشته شده در شنبه 91/11/14ساعت 9:52 عصر توسط ابوالفضل نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت